فروش کلایمر در کرج

فروش کلایمر در کرج

فروش انواع کلایمر خارجی در کرج

برای خرید انواع کلایمر خارجی در کرج با این شماره تماس حاصل فرمائید: 09121172669

چرا پیدا کردن آپارتمان در ایران مانند نیویورک و لندن سخت است؟

 

اجاره آپارتمان قدیمی 55 متری من در تهران به پایان رسیده است و این به معنای جستجوی طولانی و دشوار دیگری برای یافتن مکان جدید است. بهانه صاحبخانه من برای بیرون راندن من این بار این بود که دخترش ، که در ماه مه از کانادا به تهران برمی گردد ، به یک مکان خودش احتیاج دارد.

با شروع سال نو ایرانی ، من جستجوی خود را برای یافتن مکانی بهتر از مکانی که از آنجا بیرون رانده شده ام آغاز می کنم: یک واحد طبقه همکف در یک ساختمان 40 ساله ، سه طبقه و 11 واحدی در خیابان دامن افشاردار نزدیک میدان ونک.

اگر برای کارهای خود نیاز به دستگاه کلایمر دارید با تهران کلایمر که در کار زمینه فروش کلایمر در کرج می باشد ، تماس بگیرید.

فروش کلایمر در کرج

در ایران ، مانند بسیاری دیگر از شهرهای بزرگ ، مردم معمولاً با پرداخت اجاره ماهانه و همچنین ودیعه ضمانت ، آپارتمان اجاره می کنند. بعضی از صاحبخانه ها ترجیح می دهند که بیشتر از اینها را بگیرند.

در تهران ، به ازای هر 30 هزار تومان اجاره ماهانه ، یک میلیون تومان - یا 10 میلیون ریال - ودیعه به طور کلی [300 دلار آمریکا] لازم است. اجاره بدون ودیعه در واقع چیزی شنیده نشده است. اجاره ماهانه آپارتمان ساکت من در خیابان دامان افشاردار 1.95 میلیون تومان بود که برای آن 15 میلیون ودیعه پرداخت کردم.

من اکنون مایلم ماهانه 2.4 میلیون برای مکان بزرگتر (حداقل 70 متر مربع) هزینه کنم. من همچنین توانسته ام در مدت یک سال 15 میلیون تومان اضافی پس انداز کنم تا دو برابر سپرده امنیتی که می توانم برای چیزی در یک محله قابل قبول بگذارم.

 

در تهران این باور گسترده وجود دارد که اختلافات اساسی بین کسانی که در شمال و جنوب زندگی می کنند وجود دارد. بسیاری این مسئله را یک مسئله تاریخی می دانند. هنگامی که ایران در اوایل تا اواسط قرن بیستم تحت سلطنت رضا شاه پهلوی در حال مدرنیزاسیون بود ، اشراف و طبقات پولدار عمدتاً به مناطق شمالی شهر نقل مکان کردند ، در حالی که طبقات فقیر و کارگر (و بسیاری از طبقات سنتی) در جنوب تهران اقامت داشتند.

خیابان ولیعصر ، طولانی ترین خیابان شمالی جنوبی در تهران ، به عنوان مكررترین نقطه مرجع در هنگام س askingال در آنجا كه یك آشنای جدید در تهران زندگی می كند ، عمل می كند. بسیاری از جوابها نیز وجود دارد و این حتی می تواند در میان دوستان و عزیزان تأثیراتی داشته باشد. تهرانی ها از اینكه می توانند پاسخ صحیحی به این س ،ال بدهند ، برای غریبه های مهمانی كه لبخندهایشان هرچه بیشتر و گسترده تر می شوند ، بسته به اینكه یك آدرس در شمال واقع شود ، حس احترام می گیرند.

حتی در محل کار، سوال غیرمعمول نیست و افراد از آن به عنوان معیار استاندارد برای قضاوت در مورد دیگران استفاده می کنند و به آن به عنوان شاخصی از چگونگی انتظار آنها برای درمان اعتماد می کنند.


ماجراجویی من برای تأمین خانه ای جدید تنها دو روز پس از آن آغاز شد که مذاکره کنندگان ایرانی و غربی توافق نامه چارچوبی را درباره برنامه هسته ای ایران منعقد کردند. متأسفانه ، اخباری که تهرانی ها را در جشن به خیابان آورد ، تاثیری در بازار مسکن نداشت و اجاره بها در تهران افزایش یافت.

در حالی که من هرگز صبر زیادی برای سوسیالیست هایی که در مورد زندگی در یک جامعه بی طبقه درگیر بودند ، نداشته ام ، اما هرگز در مورد زندگی در خیابان الهیه ، زعفرانیه ، اقدسیه ، فرمانیه یا سایر نقاط پر زرق و برق دیگر خیال نکرده ام. شمال تهران. برای من ، یک ماشین ، سفرهای گاه به گاه ، لباس های مناسب و ادکلن اولویت های بسیار بالاتری نسبت به مکان مرسوم است.

اما مسئله این است که تهران راهی برای متقاعد کردن شما دارد که مکان واقعاً همه چیز است ، و این باعث می شود که افراد بخشهای بیشتری از درآمد ماهانه خود را به اجاره اختصاص دهند.

تبلیغات

حتی اگر ما حتی با هم زندگی نمی کنیم ، دوست دختر من نیز در شرایط کنونی من نقش داشته است. او گهگاه از جای من شکایت می کرد و می گفت که اگر این به او بستگی داشته باشد ، هرگز مهمان بیشتر نخواهد داشت. بنابراین به امید تأمین مکان بزرگتر و جدیدتر - شاید یکی در حوالی میدان ونک - آماده ام ماهیانه حدود 90،000 تومان اضافی پرداخت کنم.

من می خواهم در ملاصدرا ، گاندی ، وزارا ، میرزا-شیرازی ، کریم خان ، آرژانتینی یا جایی نزدیک ابتدای خیابان آفریقا جایی کسب کنم. در مجموع سه نکته مهم برای زندگی در این خیابانها وجود دارد: اول ، شما به مناطق دیگر تهران ، میادین اصلی و ایستگاههای سریع اتوبوس و مترو دسترسی آسان دارید.

دوم ، حتی اگر آنها از اعتبار خیابان هایی مانند میرداماد و اردن برخوردار نباشند ، اما هنوز مناطق قابل احترامی هستند که بیشتر در آنها افراد تحصیل کرده و از طبقه متوسط ​​زندگی می کنند. سوم ، اجاره در آنجا بسیار کمتر از برخی مناطق مجاور و مجلل است.

مهمترین منبع برای اطلاع از خانههای موجود در تهران بخش طبقه بندی شده همشهری است ، روزنامه متعلق به دولت شهر تهران و روزنامه با بیشترین تیراژ در کشور. لیست آپارتمان ها در همشهری بر اساس اندازه است: دسته هایی برای 50 متر مربع ، 50-70 متر مربع ، بیش از 70 متر مربع ، بیش از 90 متر مربع و بیش از 100 متر مربع وجود دارد.

من فقط چند آپارتمان مناسب در رده 50-70 پیدا کردم و بیشتر لیست ها مکان هایی را در غرب تعریف می کردند ، مانند جنت آباد ، یا خیلی دورتر از جنوب ، مانند پیروزی. تنها دو یا سه منطقه ای که می خواستم از قبل زیاد به اضافه اجاره ماهانه درخواست کنند ، بنابراین بحث آنها زیاد نبود.

بسیاری از تبلیغات حتی قیمت ها را منتشر نمی کنند به این امید که افراد بیشتری برای استعلام تماس بگیرند. برخلاف آنچه انتظار داشتم ، بیشتر شماره هایی که با آنها تماس گرفتم مرا به مالکان ساختمان متصل نکرد ، بلکه به آژانس های اجاره املاک و مستغلات مرتبط بودند.

صاحبان ساختمان ها کار اجاره آپارتمان های خود را به این مکان ها واگذار می کنند ، که به امید اجاره سریعتر آگهی های اجاره ای در همشهری منتشر می شود. تماس تلفنی با این عوامل می تواند یک امر استرس زا و در نهایت بی نتیجه باشد: در هر لحظه ، آنها می توانند یک تماس گیرنده را در حالت تعلیق قرار دهند و شروع به گپ زدن با شخص دیگری کنند تا فقط تماس گیرنده اول را فراموش کنند. و حتی اگر آنقدر خوش شانس باشید که می توانید کل مکالمه را بدون قطع شدن پشت سر بگذارید ، بازهم با اطلاعات زیادی کنار نخواهید رفت. به عنوان مثال ، وقتی از مشخصات یک آپارتمان س askال می کنید ، ممکن است یک نماینده پاسخ دهد: "خوب ، من نمی توانم در مورد این موضوع تلفنی بحث کنم. باید پایین بیایید و مکان را خودتان ببینید.

در اینجا ، آدرس شغلی ما را بنویسید ... »همچنین به نظر می رسد آنها خیلی زود برای پاسخ به بسیاری از س basicالات اساسی که ممکن است مردم درباره یک آپارتمان داشته باشند ، مانند سن ساختمان ، طبقه واحد ، آسانسور ، پارکینگ و فضای ذخیره سازی پاسخ داده اند.

3.5 میلیون وسیله نقلیه تهران در جستجوی مکانی بی وقفه برای پارک هستند. حتی اگر مردم اکنون در تهران پارک می کنند ،

 

باریک ترین خیابان ها و بسیاری دیگر از خیابان ها توسط شهرداری به مناطق پارکینگ رایگان یا پولی تبدیل شده اند ، یافتن پارکینگ در نزدیکی خانه یکی از مشکلات دائمی است. مکان قدیمی من پارکینگ نداشت ، بنابراین من ماهیانه 100000 تومان به نگهبان پارکینگ شهرداری می پرداختم تا به من اجازه دهد در آن طرف خیابان پارک کنم. برای آپارتمان جدید خود ، به مکانی با پارکینگ امن احتیاج دارم ، زیرا نمی خواهم اتومبیل دزدیده شده را به لیست مشکلات احتمالی خود اضافه کنم.

 

بعد از مدتی به نظر می رسد تماس تلفنی با آژانس ها اتلاف وقت است و حضور در دفاتر آنها بهترین گزینه است. همچنین چندین وب سایت شکار آپارتمان وجود دارد که اطلاعات بیشتری در مورد آپارتمان های موجود مانند "ایران پرونده" ، "دیوار" و "بازار خانگی" را نوید می دهد ، اما حتی شماره تلفن های آن نیز اغلب به یکی از آژانس ها باز می گردد.

ایران دارای دو نوع اصلی آژانس املاک و مستغلات است: قدیمی و مدرن. آژانس هایی که به روال قدیمی کار می کنند ، عموماً عملیاتی بین 30-20 متر مربع است که توسط افراد بالای 50 سال اجرا می شود و فقط یک یا دو میز تحریر و تعداد کمی صندلی در اطراف دفتر کار می کنند. وقتی از اندازه و قیمت خانه می پرسید ، آنها به خانه های ضخیم حاوی اطلاعات مورد نظر اشاره می کنند.

دفاتر مدرن معمولاً بسیار بزرگتر هستند - 100 متر مربع فضای باز - و به طور حتم یک خانم جوان جذاب در ورودی از مهمانان استقبال می کنند. وی پس از پرسیدن اینکه آیا مشتری بالقوه به دنبال اجاره ، خرید یا فروش است ، آنها را به سمت یک مرد نسبتاً جوان ، جذاب و خوش لباس هدایت می کند. به طور کلی حدود ده میز در این گونه دفاتر و به همین تعداد دلال املاک و مستغلات وجود دارد.

آنها به این روش عمل می كنند كه خود را با نام کوچک معرفی كنند و از مشتری می خواهند كه فرم مصرف طولانی را پر و امضا كنند. این فرم حتی محلی برای "سطح تحصیلات" و "شغل" دارد و از نظر موقعیت مکانی و عوامل مختلف ترجیحات مشتریان را می پرسد ، اگرچه اجاره و منطقه مورد نظر به طور قابل توجهی وجود ندارد.

اولین خانه ای که دیدم کمی بالاتر از میدان ولیعصر در خیابان کریم خان بود. حتی اگر من مشخص کرده بودم که زندگی در صلح و آرامش از اهمیت بالایی برخوردار است ، این آپارتمان در منطقه ای واقع در نزدیکی یکی از پر ازدحام ترین و پر سر و صدا ترین نقاط شهر است.

"آرام باش رفیق!" وقتی من پرسیدم که چرا او برای آوردن من به چنین منطقه پر سر و صدایی اذیت شده است ، او به من اطمینان داد. "اول از همه ، شما در پشت ساختمان هستید که سر و صدای کمتری دارد. دوم ، پنجره های دوجداره در آن بالا دارید. و سوم ... خوب ، شما فقط به آن عادت خواهید کرد! "

خیابان کریم خان یکی از قطب های تجاری تهران است و رفت و آمد در آنجا به قدری بی نظیر و بی وقفه است که منطقه همیشه خود را هدف برنامه های ترافیکی شهرداری می داند ، به این معنی که فقط اتوبوس ها ، تاکسی ها و اتومبیل هایی که بلیط طرح ترافیک ویژه دارند می توانند از طریق حوزه.

این خیابان همچنین از درزهای مغازه ها می تركد: مركز بازار مبادله طلای ایران و بسیاری از كتابفروشان ها و شیرینی فروشی های بزرگ آن را خانه می نامند. سیزدهم آبان یکی از بزرگترین داروخانه های ملی کشور نیز در آنجا وجود دارد. بسیاری از ساکنان خیابان کریم خان طبقه متوسط ​​، تحصیل کرده و غالباً در ادارات یا معلم شاغل هستند.


با باز شدن درب ورودی ، وارد یک راهرو قدیمی و کثیف شدیم و سوار آسانسور یک دقیقه ای به طبقه پنجم شدیم. خانه 70 متر مربع بود و در نگاه اول اعتماد به نفس زیادی ایجاد نمی کرد: سقف ترک های زیادی داشت ، مشخصاً جایی برای خشکشویی و خشک کن نبود و سر و صدا از خیابان اتاق را پر می کرد ، برخلاف آنچه نماینده فقط در طبقه پایین گفته بود. چه اینکه قیمت بالاتر از مکانهای مشابه کریم خان بود: اجاره ماهانه 2 میلیون تومان بعلاوه 30 میلیون تومان جلو.

بعد از دیدن چند مکان دیگر در کریم خان و مفتح جنوبی مجاور که فایده ای نداشت ، متوجه شدم که متوسط ​​اجاره در این مناطق از سال گذشته به شدت افزایش یافته است.

تبلیغات

یک آپارتمان در خیابان نسبتاً مرفه میرداماد آنقدر خوب بود که همه آماده ام برای بستن قرارداد. میرداماد دارای بزرگترین ساختمانهای تجاری ایران است ، به این معنی که اجاره بها بسیار بالا است. به عنوان مثال ، یک آپارتمان نسبتاً جدید اما در غیر این صورت متوسط ​​65 متر مربع در رزن جنوبی با قیمت 3 میلیون تومان در ماه و 45 میلیون تومان در جلو قرار داشت.

با این وجود ، من توانستم یک آپارتمان آرام در خیابان نسا کوچک در نزدیکی میرداماد پیدا کنم و قیمت آن نیز نیمه بد نبود: 2.5 میلیون تومان در ماه و 30 میلیون جلوتر. این ساختمان شش طبقه و سی واحدی عمدتاً دارای جلوی گرانیت ، پارکینگ بزرگ و دو آسانسور بود.

فضای داخلی آپارتمان به همان اندازه دلپذیر بود. این کفپوش دارای پارکت و کاغذ دیواری روشن بود که کل مکان را به هم نزدیک می کرد ، آشپزخانه شیک ، روباز ، کابینت های MDF و سیستم تهویه پیشرفته این اتاق خواب دارای یک اتاق خواب 20 متر مربعی با پنجره ای واقع در ایده آل و یک اتاق نشیمن با مبل 35 متر مربع بود

 

و یک میز ناهار خوری با فضای کافی برای شش نفر. اشکال اصلی آپارتمان حمام 2.5 در 1 متری بود که توالت و دوش در کنار هم خرد می شدند.

نماینده به من گفت که سعی خواهد کرد تخفیف خوبی را از مالک ، یک زن میانسال دریافت کند و با قرارداد 2.2 میلیون تومانی در ماه و 30 میلیون جلوتر مذاکره کند. او با مالک تماس گرفت تا جلسه ای را بین ما در آژانس املاک ترتیب دهد و ما قصد داشتیم ساعت 8 شب در میدان ونک دیدار کنیم. این چهارمین روز متوالی بود که من از ساعت 8 صبح تا 9 شب برای شکار آپارتمان بیرون بودم.

من از کار خود عقب افتاده بودم و سردبیرانم درمورد مهلت قانونی به من سخت می دادند ، اما با این وجود از یافتن مکانی نه تنها با قیمت مناسب بلکه در منطقه ای که می دانستم واقعاً قدردانی خواهم کرد بسیار خوشحال شدم.

فقط چند ساعت بعد سرخوشی من با تماس آژانس املاک و مستغلات شکسته شد ، وی گفت که مالک برای تأیید قرار 8 شب در ونک به تلفن او پاسخ نمی دهد. به من گفت منتظر تماسش باشم. بعد از 24 ساعت ، مامور بالاخره صاحب مالک شد ، که گفت بسیار متاسف است اما این مکان را به شخص دیگری داده است. خبر مانند پتک به من ضربه زد. من از این فکر که همه آن خرابکاری های اطراف تهران ، از گرما و نفس کشیدن در تمام اگزوز ها رنج می برد ، لرزیدم.

اما هیچ چیز دیگری برای انجام وجود دارد؛ مجبور شدم یک بار دیگر از جاده خیانت پیش بروم. من در نهایت بین 10 تا 15 مکان دیگر را در ملاصدرا ، یوسف آباد ، وزرا ، آرژانتین و سنایی دیدم. یا اجاره ها نجومی بودند یا قابل تحمل بودند اما مکان ها کاملاً نامناسب بودند.

حتی وقتی آپارتمانهای مناسبی با اجاره های مناسب وجود داشت ، با یک مشکل مهلک خودم روبرو شدم: من یک لیسانس هستم. صاحبخانه ها و افراد مجرد در ایران دشمنی تاریخی با یکدیگر دارند و افراد سابق معمولاً ترجیح می دهند خانه ها را به خانواده ها یا زوج های جوان اجاره دهند. دلیل اصلی آنها این است که زنان و مردان تنها قصد دارند مهمانی های وحشی برگزار کنند و "کارهای ناخوشایند" در آنجا انجام دهند.

با ناراحتی و عصبانیت من ، بسیاری از مالکان زمین با اطلاع از ازدواج نکردن من حتی موافقت نمی کنند که مکان مورد نظر را به من نشان دهند. علی رغم تمام علاقه ای که به فرهنگ ایرانی خود دارم ، گاهی اوقات دشوار است که نفرت و ناامیدی را که حباب می کشد سرکوب کنم ، وقتی یادآوری می کنم که مجرد بودن من را از یافتن مکانی برای زندگی محروم می کند.

آژانسهای املاک و مستغلات نیز تقریبا هیچ مسئولیتی را بر عهده نمی گیرند. به هر حال ، کار اصلی آنها کشیدن پشم روی چشم مردم است. اکنون می توانید مرا در میان بسیاری از تهرانی هایی که نظر منفی به این بنگاه های معاملات ملکی دارند ، حساب کنید.

برخی از لیست هایی که آنها ارسال کرده اند باعث تعجب من شده است که آیا آنها حتی اذیت شده اند که به فرم مصرف من نگاه کنند سرپرست یک آژانس در خیابان شریعتی برای من قرار ملاقات گذاشت تا در یک ساختمان واقع در فرید افشار در منطقه ای بسیار زیبا به نام ظفر ، از ساختمان فرید افشار بازدید کنم. اجاره ماهانه 2 میلیون تومان با 10 میلیون جلو و آپارتمان 90 متر مربع بود. ساعت 11 صبح برای دیدن مکان رسیدم.

قدیمی بود ، پارکینگ اختصاصی نداشت و در بن بست بود و فضای خیلی کمی برای پارک در خیابان داشت.

یک زن جذاب و خوش لباس 50 ساله در را به روی من باز کرد. می توانستم از طریق جهنم های بی پایان تشریفاتی که او به من می داد بگویم که لیسانس من مشکلی برای او ایجاد نمی کند. برخلاف آنچه انتظار داشتم ، آپارتمان واقعاً زیرزمینی بود. من از زندگی در یک آپارتمان زیرزمین متنفرم و هنگامی که در آنجا گاراژی غبارآلود و خاک آلود را می گشتیم ، دقیقاً به خاطر آوردم که چرا.

در همین حال ، زن تمام تلاش خود را کرد تا سعی کند این مکان را به من اجاره دهد. او در یک لحظه با خنده ای صمیمانه گفت: "من در صورت اجاره محل فقط یک شرط برای شما دارم: حداقل هفته ای باید دو مهمانی داشته باشید." "در غیر این صورت ، چه فایده ای داری؟" من خودم را مجبور به خنده کردم ، اما روده به من گفت که او مرا برای یک چشم واقعی یک آپارتمان آماده می کند. حتی گوش دادن به روده من هشدار کافی نبود.

وقتی او در را باز کرد ، قلبم غرق شد. این اتاق نشیمن بزرگی داشت ، اما با قدیمی ترین و کثیف ترین دیوارهایی که احتمالاً از زمان جنگ ایران و عراق دیده بودم. طبقات یک سنگ روغنی و گل آلود بود و کابینت های آشپزخانه به معنای واقعی کلمه از هم می پاشد. حتی در ساعت 11 صبح ، نور کمی وارد آپارتمان شد تا جایی که به نظر می رسید مانند یک غار غرق شده است. اتاق خواب مجاور حتی کثیف تر از اتاق نشیمن بود و آنقدر تاریک بود که مجبور شدم از نور تلفن همراهم فقط برای کمی نگاه به اطراف استفاده کنم و توالت پر از کاشی شکسته بود. این صحنه مرا به یاد چیزهایی می انداخت که هنگام خواندن الیور توئیست در سن جوانی تصور می کردم.

همانطور که احساس می کردم جایم را در داخل ندارم ، صدای خفه زن را از اتاق دیگر شنیدم. وی گفت: "اگر می خواهید می توانید لیوان ویسکی خود را تا اینجا آویزان کنید." "اینجا اجاره کنید و من به شما تخفیف عالی می دهم زیرا شما خیلی جوان خوبی هستید."